یه متن فوق العاده خوشکل...


♥آبـــــــــی تر از دریا♥

 پسر:ضعیفه دلمون برات تنگ شده بود. . .اومدیم زیارتت کنیم!


دختر:تو باز گفتی ضعیفه؟؟؟


پسر:خب. . .منزل بگم چطوره؟؟


دختر:واااای. . .از دست تو!!


...
پسر:باشه. . .باشه. . .ویکتوریا خوبه؟


دختر:اه. . .اصلا باهات قهرم!!


پسر:باشه بابا. . .تو عزیز منی خوب شد؟. . .آشتی؟


دختر:آشتی. . .راستی گفتی دلت چی شده؟؟


پسر:دلم!؟. . .آها از دیشب تا حالا یکم پیچ میده!!


دختر:واقعا که!


پسر:خب چیه. . .نمیگم . . . مریضم اصلا. . .خوبه؟


دختر:لوووووس!!

 

 

پسر:ای بابا. . .ضعیفه. . .اگه اینبار قهر کنی نازکش نداریا

 


دختر:بازم گفت این کلمه رو. . .!!


پسر:خب تقصیر خودته. . .میدونی اونایی رو که دوست دارم اذیت میکنم. . .هی نقطه ضعف میدی دستم.


دختر:من از دست تو چیکار کنم؟؟


پسر:شکر خدا. . .!دلم پیچ میخورد چون تو تب و تاب ملاقات تو بودم . . .لیلی قرن 21من


دختر:چه دل قشنگی داری تو . . .چقد به سادگی دلت حسودیم میشه. .

.
پسر:صفای وجودت خانوم.


دختر:میدونی. . .دلم تنگه. . .برای اون همه پیاده روی هامون. . .برای سرک


کشیدن تو مغازه کتاب فروشی و ورق زدن کتابها. . .برای بوی کاغذ بو. . .برای


شونه به شونه باهات راه رفتنو دیدن نگاه حسرت بار بقیه. . .آخه هیچ زنی مردی
مثل من نداره.


پسر:میدونم. . .میدونم. . .منم دلم تنگه. . .برای دیدن آسمون تو چشمافی تو،برای
بستنیهای شاتوپی که با هم میخوردیم. . .برای خونه ای که توی خیال ساخته
بودیم و من مردش بودم . . .


دختر:یادته همیشه به من میگفتی خاتون؟؟؟


پسر:آره یادمه. . .آخه تو منو یاد دخترهای ابرو کمون قجری مینداختی!!


دختر:ولی من که بور بودم . . .


پسر:باشه. . .فرقی نمیکنه.


دختر:آخ چه روزهایی بود. . .دلم برای دستای مردونت که تو دستام گره میخورد تنگ
شده. . .مجنون من.


پسر:. . .


دختر:چت شد؟

 

چرا چیزی نمیگی؟


پسر:. . 


دختر:نگاه کن ببینم. . .!منو نگاه کن.


پسر:. . .


دختر:الهی من بمیرم . . .چرا چشمات نمناک شده. . .الهی من فدات بشم . . .


پسر:خدا ن. . .(هق هق گریه)


دختر:چرا گریه میکنی؟؟؟


پسر:چرا نکنم؟؟. . .ها؟؟


دختر:من دوست ندارم مرد من گریه کنه. . .جلوی این همه آدم. . .بخند دیگه. .
.بخند. . .زودباش بخند. . .


پسر:وقتی دستاتو کم دارم چطوری بخندم. . .کی اشکامو کنار بزنه که گریه نکنم؟؟


دختر:اگه گریه کنی منم گریه میکنما. . .


پسر:باشه . . .باشه . . .تسلیم . . .ولی نمیتونم بخندما. . .


دختر:آفرین.حالا بگو کادو ولنتاین برام چی خریدی؟؟


پسر:تو که میدونی. . .من از این لوس بازیا خوشم نمیاد ولی امسال برات کادوی
خوبی آوردم.


دختر:چی؟ . . .زودباش بگو . . .آب از لب و لوچه ام آویزون شد. . .


پسر:. . .


دختر:باز دوباره ساکت شدی. . !؟؟؟


پسر:برات کادوووو. . .(هق هق گریه).یک دسته گل گلایل!!
یک شیشه گلاب!


یک بغض طولانی آوردم!!


تک عروس گورستان!!


پنج شنبه ها دیگه خیابونها بدون تو صفایی نداره!!


اینجا کنار خانه ی ابدییت مینشینم و فاتحه میخونم.
نه. . .اشک و فاتحه


نه. . .اشک و دلتنگی و فاتحه. . .


نه. . .اشک و دلتنگی و فاتحه. . .خاطرات نه چندان دور. . .


امان. . .خاتون من تو خیلی وقته که. . .


آرام بخواب بانوی کوچ کرده من . . .


دیگه نگران قرصهای نخوردم. . .لباسهای اتو نکشیده ام. . .صورت پف کرده ام از
بیخوابیم نباش. . .!


نگران خیره شدن مردم به اشکهای من نباش. . .!


بعد از تو دیگه مرد نیستم اگر بخندم. . .!

اما . . .تو آرام بخواب خاتونِ من . . .

 

 


نظرات شما عزیزان:

tanha
ساعت20:08---17 آذر 1392
eh rast kliket ghate nashod heeeeeeeeeeeeeeeeeeif

tanha
ساعت20:06---17 آذر 1392
عزیززززززززززززززززززززززم این مطلبت معرکه بود کلی اشکمو دراورد با اجازت منم میزارمش تو وبم چون خیلی دوسش داشتم....بوس مرسی که اومدی


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





نوشته شده در پنج شنبه 31 خرداد 1392برچسب:,ساعت 18:10 توسط ♥♥| |


Power By: LoxBlog.Com